Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-29@20:24:39 GMT

جنگ شناختی دشمن در لباس هنرهای زیبا

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۶۶۵۱۴

جنگ شناختی دشمن در لباس هنرهای زیبا

طی قرن اخیر غرب همواره در هر حوزه‌ای با هر زبانی و هر اقدامی ماهیت اعمال زور و حقنه اهداف و آمال خود را در دستور کار داشته و همچنان این روند تداوم دارد.

در همین بازه چهار دهه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، انواع جنگ را از سمت غرب تجربه کرده‌ایم، دهه شصت با جنگ زمینی و در دهه هفتاد و هشتاد با جنگ اعتقادی و به همین ترتیب امروز با جنگ شناختی و این مهم لزوم مساله فهم درست از جهاد تبیین را بازنمایی می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از ابزار‌های اصلی جنگ شناختی دشمن، «هنر و رسانه» است، یعنی آثار هنری ابزاری می‌شوند برای تغییر وضعیت فکری و ذهنی شهروندان و به مرور زمان آن‌ها را عوض و به آدم‌های دیگری تبدیل می‌کند.

جنگ شناختی چیست؟

امروز دشمن خواهان تغییر شناخت مردم ایران از واقعیات است. این روز‌ها بخصوص به حدی فضا را با جنگی ترکیبی بمب‌باران کرده‌اند که به یقین می‌توان این جنگ را هم سطح با جنگ تحمیلی دوران دفاع مقدس قلمداد کرد.

محسن مهدیان مدیرعامل روزنامه همشهری در همین خصوص جنگ شناختی دشمن می‌گوید: جنگ شناختی، جنگ در حوزه ذهن و روایت‌سازی از واقعیت است، دشمنان فهمیدند در واقعیت نمی‌توانند جمهوری اسلامی را تغییر دهند و روز به روز پیشرفت می‌کند، در نتیجه تصمیم گرفتن ذهن‌ها را تغییر دهند. دشمن در حوادث اخیر جنگ شبکه‌ای را راه‌اندازی کرد، در جنگ شبکه‌ای دو چیز ملاک است، اول آن کسی که شبکه را تشکیل می‌دهد و دوم اعضای شبکه است، ایجاد صفحات فیک و در اختیار گرفتن صفحات مجازی سلبریتی‌ها و خط دادن به آن‌ها یکی از حربه‌های دیگر دشمن بود.

حمایت‌های بیگانه مسبب شهرت‌های یک شبه!

در این جنگ شناختی که هنر و رسانه ابزار‌های اصلی آن هستند میانجی‌هایی با عنوان سلبریتی وجود دارند که به واسطه تاثیرپذیری عامه مردم از آنها، آگاهانه یا غیرآگاهانه به کمک می‌آیند تا این تغییر نگرش با سرعت بیشتری پیموده شود.

این روز‌ها به کرات شاهد موضع‌گیری‌ها و حتی تولیداتی از سلبریتی‌ها و یا هنرمندانی بوده‌ایم که به همین پشتوانه هدفمند یک شبه و بدون پشتوانه آنچنان به سلبریتی تبدیل شده‌اند که هدف پشت این قد علم کردن کاملا مشخص است، مساله‌ای که بخصوص در یکی از قطعات موسیقی وایرال شده این روز‌ها نمود عینی پیدا کرد. قطعا بر همگان اثبات شده که شهرت و معروفیت یک شبه یک هنرمند که زمینه اپوزیسیونی و ساز مخالف داشته باشد از عهده خود شخص خارج است و حمایت‌هایی خارجی موجب این امر می‌شوند.

در واقع زنجیره‌ای از عوامل در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک «هنرمند» یا «اثر هنری» برجسته شود و تاثیرپذیری از همینجا آغاز می‌شود.

اینترنشنال، کارکرد معمول رسانه‌ای یا وقاحت ژورنالیستی؟

آشکارا امروزه رسانه در این زمینه نقش بی‌بدیل و اصلی را ایفا می‌کند. همانطور که اینترنشنال علنا موضعی فراتر از وقاحت ژورنالیستی درپیش گرفته با هدایت و راهبری موساد راهبری آشوب‌ها را در پیش گرفت، به همین ترتیب هنر و موسیقی تزریق شده از اینچنین رسانه‌هایی، ضد تمدنی و ضد اخلاقی است و معطوف به تغییر ارزش‌ها و نگرش‌ها صورتبندی شده است.

افسر اسبق IDF (وزارت دفاع رژیم صهیونیستی) و سردبیر آکسیوس درباره اینترنشنال می‌گوید: «این پلتفرم رسانه‌ای اساساً توسط موساد برای جنگ اطلاعاتی علیه ایران ساخته شده است.»

این روز‌ها آثار هنری ضعیف و پیش پا افتاده با شعار‌های گل درشت، که از طریق این رسانه به عنوان «هنر اعتراض» منتشر می‌شود، اساسا هدفی جز تاثیرگذاری بر شناخت (بخوانید ارزش‌ها و نگرش‌ها) ندارد.

سوء استفاده از موسیقی برای ترویج ابتذال

متاسفانه برخی از هنرمندان امروزی که همواره غریبه را دلسوزتر و آگاه‌تر به مسائل و مشکلات جامعه می‌پندارند به عنوان گزینه‌های تور و قلاب معاندین تبدیل می‌شوند. حالا کار به جایی رسیده که موسیقی و هنر به جای پیام عشق و دوستی و مسائل اخلاقی، به وسیله‌ای برای ترویج ابتذال تبیدل شده است.

این در حالی است که در همان غرب هم همچنان دین و اخلاق معیار بوده و محتوا‌های فرهنگی هنری با حساسیت‌های لازم در جوامعشان توزیع می‌شود. مع‌الاسف در میان هنرمندان ما امروزه باید شاهد انتشار آثاری باشیم که غایت بی‌اخلاقی و مروج بی‌دینی و در سطحی بالاتر و شنیع‌تر به مسائلی دون شان انسان و به روابط و عشق‌های مثلثی و ابتذالاتی از این دست پرداخته شود.

کلید بیراهه در موسیقی قبل از انقلاب زده شد

رد این بیراهه در موسیقی را می‌توان از قبل انقلاب جستجو کرد، زمانی که تجدد آمده بود تا تمام پیشینه تاریخی فرهنگی ایرانیان را جارو کند و آن را با کلاه پهلوی و کت شلوار تاکسیدو عوض کند. از یک سو نیز موسیقی ماهور و دشتی و شور و سه‌گاه و چهارگاه جای خود را به راک و بلوز و پاپ دهد که این مورد آخر بیش از دیگر موارد تاخته و همچنان می‌تازد. از همین رواست که امروزه موسیقی پاپ سهم بسیار بسیار بیشتری از تولیدات داخل کشور را به خود اختصاص داده است.

نسبت موسیقی پاپ به دیگر ژانر‌های موسیقی (نیمه دوم سال ۱۴۰۱)

از حرمت در هنر موسیقی تا اروتیک محوری امروز

آنگاه که ما ایرانی‌ها از آن موسیقی فاخر سنتی و آن نظام استاد ـ شاگردی، از آن حرمت و آموزش که همواره اخلاق را در مدار اولویت قرار می‌داد_ تا جاییکه هنرمند بی‌وضو دست به ساز نمی‌برد_ رسیدیم به سرضرب‌های هیجان‌انگیز گیتار بیسِ توامان با رقص، به تدریج موسیقی فاخر به کنج عزلت رفت تا گونه‌ای از موسیقی ترویج شود که تنها نت‌ها نبودند که تعیین کننده الحان باشند بلکه این بدعت می‌بایست سینی مزه‌ای از رقاصی و لَوَندی و پاداش‌های بصری، مفهومی و انتزاعی اروتیک را داشته باشد تا جوانان را به غایت از روایت ردیف‌های تار میرزاعبدالله به پایین بکشد.

موسیقی مبتذل از درون تهی و عاری از هنر

حالا این موسیقی آنقدر از کارکرد اصلی خود به دور افتاده که اگر تمام آن لهویات و مبتلا‌به را از آن بستانی، خود موسیقی به ماهو موسیقی‌اش چیزی برای شنیدن ندارد. خواننده‌هایش بی‌مایه شده‌اند، آهنگسازانش چیزی در چنته ندارند، شاعرانش جز به مسائل غیراخلاقی و جنسی نمی‌کوشند و روندی تیره و تار که مرز‌های وقاحت را آنچنان درنوردیده که به عشق‌های مثلثی رسیده و این همان نمود بارز جنگ شناختی‌ست. بی راه نیست اگر بازنمایی و عینیت یافته‌ترین نمود جنگ شناختی را در همین ابتذال موسیقی امروز جستجو کنیم.

در جوایز «گرمی» معیار حتما موسیقی و کاردانی نیست

چرا هنوز قشری از جوانان باور ندارند که معاندان نه دلسوز این مردمند نه دست از سرشان برمی‌دارند؟ چرا هنوز قشری نمی‌دانند حمایت از آن‌ها تنها وسیله‌ایست که هدف را توجیه می‌کند. آن‌ها به شیوه‌ای ماکیاولیستی (تاکید بر رویکرد فریب‌کارانه است) برخی جوانان را سوژه رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ خود می‌کنند. برای نمونه اگر از جامعه موزیسین‌های حرفه‌ای ایران نظرسنجی در مورد یک جایزه گرمی که به یک جوان ایرانی تعلق گرفت انجام گیرد اکثریت قریب به اتفاق هم اثر هم خواننده را در سطحی متوسط به پایین ارزیابی خواهند کرد به چندین دلیل.

اسکار موسیقی آلوده به سیاست!

اول اینکه جایزه گرمی که به عنوان اسکار موسیقی و معتبرترین رویداد رقابتی موسیقی جهان شهرت دارد، همچون اسکار سینمایی، به شدت آلوده به سیاست شده و به تدریج اعتبار گذشته‌اش را از دست می‌دهد. همانطور که فیلم ضعیف و ضد ایرانی «آرگو» فقط بخاطر سیاه‌نمایی از ایران جوایز اسکار ۲۰۱۲ را ازآن خود کرد یا بعدا فیلمسازی از ایران به اندازه سیاه‌نمایی اگزجره از وطنش جایزه اسکار دریافت کرد، حالا این لابیرنت سیاست یانکی‌ها به گرمی نیز رسید آنهم در شرایطی که احساس کرده بودند شاید امیدی برای ضربه زدن بیشتر بر ایران اسلامی فراهم شده.

ابتکار غیرموسیقایی «گرمی» در بخش «تغییر اجتماعی»

آن‌ها در این مقطع به زور بازیگران پشت صحنه سیاسی، از آنجایی که نمی‌توانستند یک آهنگ ضعیف با خواننده معمولی را همطراز با آثار حرفه‌ای سطح جهان اعتبار ببخشند، به سرعت بخشی با عنوان «تغییر اجتماعی» در «گِرَمی» ایجاد کردند تا توانسته باشند با جایزه‌ای کذایی به یک هنرمند تازه‌کار و اثری معمولی اعتباری ببخشند، چون هم می‌بایست مقایسه‌ای بین آن و دیگر آثار صورت نگیرد هم جایزه گرمی بگیرد از این رو دست به این ابتکار مزدورانه و مزورانه زدند.

در واقع موسیقی مورد نظر نه به عنوان یک اثر هنری بلکه به عنوان یک کنش سیاسی در نظر گرفته شد، و برای برجسته کردنش همین موضوع را در اولویت قرار دادند.

«تغییر اجتماعی» یا ترویج بی‌اخلاقی؟

اینجا با جایزه گرمیِ «تغییر اجتماعی» هدف همان بحث ترویج بی‌اخلاقی و ضداخلاقی تغذیه شد، تا خواننده جوان و دیگرانی، به اشتباه انگیزه بگیرند برای تابعیت محض و کانالیزه شدن در مسیری که آن‌ها تعبیه کرده‌اند، تا خواننده برگزیده‌شان، بشود بیلبورد تبلیغ فساد و فحشاء و مجری مفاهیم سخیف ضد انسانی. بشود آلت دست اربابی که می‌گوید بخوان، ناموس بی‌معناست! بخوان «من میگم نمیشناسمش تو‌ام بش نگو چرا موی بچش فره»

(پ. ن شعر این «بدآهنگ» روایت پسریست عاشق دختری که به او نرسیده و ازدواج کرده، اما ارتباط کامل دارند به حدی که نگرانند همسر قانونیِ دختر، به تشابه قیافه فرزند به معشوقه همسرش پی ببرد).

در واقع چنین خیانت و فسادی در هیچ جای دنیا قابل قبول نیست و این حد از بی‌حیایی و به شرمی محصول جنبشی است که آزادی را در تنانگی و برهنگی و رقص می‌داند و هر روز به گونه‌ای تازه عقده‌های اروتیکش را جار می‌زند.

به زبانی دیگر شبه‌هنرمندانی از این دست، چون توانی در شناخت رسانه و فرم و زیبایی شناسی هنر ندارند، تلاش می‌کنند با عبور از خط قرمز‌های اخلاقی و فرهنگی خود را مرکز توجه قرار دهند. درست مثل زنان و مردانی که در اینستاگرام برای فالور گرفتن دست به هر کار غیراخلاقی‌ای می‌زنند.

ترانه جدید خواننده «برای»، بازنمایی دقیق ابتذال

سطحی نگری، فقدان اندیشه، و ضدیت با اخلاق، همان هدفی‌ست که سرمایه‌داری به خورد بخش‌هایی از جامعه میدهد.

در واقع، نگاه این است که در این جهان سراسر ابتذال که اندیشه و تفکر غایب است، کسی مثل آن جوان با ترانه‌ای سست و ضد اخلاقی جایزه‌ای می‌گیرد برای تغییر دادن اجتماع! با این وجود اگر ترانه «برای» را بخواهیم در خوشبینانه‌ترین حالت به عنوان یک اکت سیاسی در نظر بگیریم، این ترانه جدید را به چه عنوان باید دید؟ جز اینکه یک بازنمایی دقیق از ابتذال اینستاگرام و جامعه شبکه‌ای است که ساخته است؛ و این است دلیلِ اصلیِ اعطای جایزه «گرمی» برای «تغییر اجتماعی»!

خیانت و بی اخلاقی، مضمون آهنگ جدید در قالب «هنر‌های زیبا؟!»

در هیچ جای دنیا «خیانت» پذیرفتی نیست. در قانون زناشویی حتی فکر کردن به دیگری در عالم خیال هم خیانت است چه رسد به اینکه زنی در عین همسرداری، فرزندی نامشروع از عشق گذشته‌اش داشته باشد؛ و این همان تعفنی‌ست که امروز قشری آن را به نام جنبش «زن، زندگی، آزادی» معنا می‌کنند آنهم در قالب «هنر‌های زیبا؟!».

این را بدانیم که هر جنبش اجتماعی هنر مخصوص خود را می‌آفریند و اگر جنبش موسوم به «زن زندگی آزادی» صدایش اینچنین ترانه‌هاییست پس وای به حال این جنبش و تمدنی که بخواهد به مستمسک آن به این روز انداخته شود؛ و اگر هم بخواهیم این جنبش را یک گفتمان بنامیم، افسوس بر جنبشی که صدا و نماینده‌اش خواننده و شعری و آهنگی با این سطح نازل و اینچنین مفاهیمی باشد.

گفتمان سرمایه‌داری اینستاگرام و محصولات هنری‌اش

مع‌الاسف گفتمانی که فضای مبتذل سرمایه‌داری اینستاگرام آن را شکل می‌دهد محصولات هنری‌اش نیز به همان اندازه حقیر، آلوده و متعفن خواهد بود و بازنمودی از یک فاضلاب با ویترین «زن، زندگی آزادی» است.

مادامیکه اینستاگرام محورش بر یک جامعه «جنسی» شده و «اروتیک» استوار است و گوشه گوشه‌اش مملوّ از اینفلئوسر‌های میکاپ و زیبایی‌های تقلبی است، موسیقی و هنرش هم چیزی بیشتر از اینچنین آثاری نمی‌تواند باشد.

هشدار!

هشدار! هشدار! هشدار! برای جوانان که درگیر بمباران وسوسه‌هایی ازین دست از آن سوی آب‌ها هستند، همان‌ها که در عین حال همچنان برای ناموس خود تنشان به رعشه می‌افتد و نمی‌دانند این ره به ناکجاست و دچار تناقض شده‌اند و این همان مهلکه‌ایست که معاندین برایشان تعبیه کرده‌اند.

یکی از فلاسفه می‌گوید: «در جهان مدرن امروز هیچ نشانی از پیشرفت نیست که در آن وجهی از عقب افتادگی و توهش و بربریت مستتر نباشد.»

موسیقی‌ها و آثاری از این دست اگر نشانی از توهش نیستند پس چه چیزی می‌توان آن‌ها را نامید؟ از این رو است که سرمایه‌داری در اوج به بربریت تنانگی چنگ می‌اندازد.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: جنگ شناختی هنرهای زیبا تغییر اجتماعی سرمایه داری جنگ شناختی جایزه گرمی روز ها بی اخلاقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۶۶۵۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرسپولیس چه زیبا باخت/ برد آلومینیوم اراک در تاریخ فوتبال کم‌نظیر بود

عصر ایران؛ اهورا جهانیان - جام حذفی، زیباست چراکه قربانگاه بزرگان است! در فوتبال هر کشوری، تیم‌های ضعیف‌، یا تیم‌هایی که جزو غول‌های مدعی نیستند، در جام حذفی می‌توانند طعم "قهرمانیِ کشوری" را بچشند.

در لیگ تیمی قهرمان می‌شود که عملکردش طی 30 یا 34 یا 38 هفته بهتر از سایر تیم‌ها باشد. اما یک تیم نه چندان قدرتمند، برای قهرمانی در جام حذفی کار به مراتب آسان‌تری در پیش دارد.

 اما جدا از شانس قهرمانی تیم‌های کوچک، لذت و هیجان حذف تیم‌های بزرگ نیز جزو افتخارات و خاطرات خوش تیم‌های کوچک و تماشاگران این تیم‌هاست. شکست دیشب پرسپولیس در برابر آلومینیوم اراک، شبی فراموش‌نشدنی را در شهر اراک رقم زد.

 دست کم فوتبالدوستان این شهر، تا مدت‌ها دیشب را فراموش نخواهند کرد. همان طور که مردم اهواز هنوز هم خاطرۀ برد 3 بر 1 شاهین اهواز در برابر پرسپولیس را فراموش نکرده‌اند.

در آن بازی تاریخی، شاهین اهواز با درخشش مهاجم چپ‌پای خودش: فرزاد آهک‌پور، در روز هفتم فروردین 1368، در مرحلۀ نیمه‌نهایی جام حذفی شکست داد. مقابل چشمان ناباور و شاد انبوه تماشاگران اهوازی.

جنگ تازه تمام شده بود و خوزستان ققنوس‌وار در حال برخاستن از خاکستر خودش بود. پیروزی شاهین اهواز مقابل پرسپولیس، چیزی بیش از یک "برد فوتبالی" بود. پرسپولیسِ علی پروین، در شهر اهواز ابتدا 1 بر صفر پیش افتاد. با گل مرتضی کرمانی مقام (یا مجتبی کرمانی مقدم!).

 ولی تیم شاهین نگذاشت تماشاگرانش در شهر اهواز مغموم به خانه برگردند. سه گل زد و رفت فینال و قهرمان جام حذفی شد و از آن‌جا هم به جام در جام آسیا رفت. غرور فوتبالی خوزستان با گل‌های فرزاد آهک‌پور و برد تاریخیِ شاهین اهواز مقابل پرسپولیس، احیا شد.

دیشب هم در اراک نفس پیروزی آلومینیوم اراک مقابل پرسپولیس مهم بود؛ ولی واقعۀ مهم‌تر نحوۀ پیروزی آلومینیوم بود. آلومینیوم اراک در دقایق 11 و 25 دو گل خورده بود. هر چه هم حمله می‌کرد، به در بسته می‌خورد تا اینکه بالاخره در دقیقۀ 84 به گل اول رسید. داور هفت دقیقه وقت تلف‌شده اعلام کرده بود و آلومینیوم در دقیقۀ 95 گل تساوی را زد.

چنین بازگشتی، روحیۀ بالایی می‌خواهد. اما قسمت مهم‌تر قصه در وقت اضافی رقم خورد. در وقت اضافی اول، پرسپولیس یک گل دیگر زد و بازی با نتیجۀ 3 بر 2 به سود پرسپولیس، به نیمۀ دوم وقت اضافی رفت.

سه دقیقه بعد از شروع نیمۀ دوم وقت اضافی، پرسپولیس یک گل دیگر زد. آلومینیوم اراک که یکبار دو گل عقب افتاده بود، دوباره دو گل عقب افتاد. اینکه بازیکنان آلومینیوم اراک دو بار موفق شدند ورق را برگردانند، فی‌نفسه عجیب بود ولی بازی دیشب جزو بازی‌های کمیاب در تاریخ فوتبال جهان بود؛ چراکه یک تیم دو بار توانست عقب‌افتادنِ دوگله‌اش از تیم حریف را جبران کند. آن هم حریفی به مراتب قوی‌تر از خودش.

واقعا تساوی‌ای از این دست، در فوتبال ایران و جهان نه که بی‌نظیر، که کم‌نظیر بود. نگارنده شخصا چنین تساوی عجیبی را به یاد ندارد. بعید است که چنین موردی قبلا در تاریخ فوتبال رقم نخورده باشد؛ ولی قطعا مورد عجیب و کم‌شماری بوده.

شروین بزرگ در دقیقۀ 111 برای آلومینیوم گل زد و بازی 4 بر 3 شد و علیرضا نقی‌زاده هم در دقیقۀ 121 بازی را به تساویِ 4 بر 4 کشاند. دو گل تساوی، هر دو هم در وقت‌های تلف‌شده. اولی در دقیقۀ 94، دومی در دقیقۀ 121. واقعا مسابقۀ عجایب بود!

فرض کنید در مسابقۀ تاریخی ایران و استرالیا، بازی رفت در ورزشگاه آزادی، به جای تساوی 1 بر 1، با تساوی 2 بر 2 به پایان رسیده بود. در بازی برگشت نیز همان سناریویی رقم می‌خورد که خورد. یعنی استرالیا 2 بر صفر از ما جلو می‌افتاد و ما هم دو گل می‌زدیم و بازی به تساوی کشیده می‌شد.

در این صورت بازی به وقت اضافی می‌رفت. اگر استرالیا در وقت اضافی اول یک گل می‌زد و در وقت اضافی دوم هم یک گل دیگر می‌زد، آیا ما ایرانی‌ها کوچکترین امیدی داشتیم که دوباره دو گل دیگر بزنیم و بازی را به تساوی 4 بر 4 بکشانیم؟ و اگر این طور می‌شد و کار به ضربات پنالتی می‌کشید و در ضیافت پنالتی‌ها جواز حضور به مرحلۀ بعد (یعنی جام جهانی) را بدست می‌آوردیم، آیا تا منتهی‌الیه هیجان و شادی پیش نرفته بودیم؟

واقعا تماشاگران آلومینیوم اراک، دیشب چطور چنین فرایندی را از سر گذراندند؟ اگر بازی دیشب با یک گل در دقیقۀ 12 به سود آلومینیوم تمام می‌شد، اراکی‌ها قطعا راضی بودند ولی این کجا و آن که در عالم واقع رخ داد کجا؟!

غرض اینکه یک مسابقۀ فوتبال، اگر فراز و فرود چندانی نداشته باشد، شاید حتی برای تماشاگران حاضر در ورزشگاه نیز آن قدرها مهم از آب درنیاید؛ ولی وقتی تیمت تیم ضعیف‌تر میدان است و دو بار عقب‌افتادگی با دو گل را جبران می‌کند و نهایتا در ضربات پنالتی از پس قوی‌ترین تیم ایران در هفت هشت سال اخیر برمی‌آید، باید گفت: شبی خوش است، بدین قصه‌اش دراز کنید!

در فینال جام جهانی 1986 هم آرژانتین دو بر صفر از آلمان جلو بود. ژرمن‌ها دو گل زدند و بازی برابر شد. اگر کار به وقت اضافی می‌کشید و آرژانتین دوباره دو گل دیگر می‌زد، سپس آلمان هم دوباره دو گل دیگر می‌زد، تازه قصه شبیه بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک شده بود!

یا در همین جام جهانی اخیر، آرژانتین دو بر صفر از فرانسه پیش بود. فرانسه بازی را 2 بر 2 کرد و کار به وقت اضافی کشیده شد. در وقت اضافی، آرژانتین یک گل دیگر زد و به نظر می‌رسید که این بار کار فرانسه تمام شده؛ ولی فرانسه مجددا توانست یک گل دیگر بزند و بازی دوباره مساوی شد.

فینال جام جهانی 2022 تا حدی شبیه بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک شد به جز اینکه، فرانسه وقتی عقب‌افتادگی 3 بر 2 را جبران کرد، کار شاقی نکرد و ضمنا در ضربات پنالتی باخت. کار شاق، جبران عقب‌افتادگی 4 بر 2 بود که اراکی‌ها از پس‌اش برآمدند. آن هم پس از اینکه یکبار عقب‌افتادگی 2 بر صفر را جبران کرده بودند. و البته پیروزی در ضربات پنالتی هم حسن ختامی بود بر درخشش تیم فراموش‌نشدنی آلومینیوم اراک.    

 

آلومینیوم اراک با این پیروزی به مرحلۀ یک‌چهارم نهایی جام حذفی ایران رفت. بعید است این تیم در سه بازی بعدی هم پیروز از میدان بیرون آید و قهرمان جام حذفی شود؛ ولی چرا برای این تیم آرزوی قهرمانی نکنیم؛ تیمی که دیشب، شبی تاریخی را در فوتبال ایران و چه بسا در فوتبال جهان رقم زد.

وقتی که ایمون زاید تیم ده ‌نفرۀ پرسپولیس را در دربی تهران، که با برتری 2 بر صفر استقلال در جریان بود، با برتری 3 بر 2 از زمین خارج کرد، رویدادی کم‌نظیر در تاریخ فوتبال ایران و جهان رقم خورد.

از بهمن ماه 1390 تا الان، هنوز چنان واقعه‌ای در سطوح شناخته شدۀ فوتبال جهان (جام جهانی، جام ملت‌های اروپا و آسیا، کوپا آمریکا، لیگ قهرمانان اروپا، لیگ‌ها و مسابقات جام حذفی در اروپا) رخ نداده است. قبل از آن هم، کمتر کسی به یاد دارد یک تیم ده نفره، بازی 2 بر صفر باخته را 3 بر 2 برده باشد. آن هم با هت‌تریک یک بازیکن.

دیشب هم رویدادی از این دست در اراک رقم خورد. یعنی کم‌نظیر در تاریخ فوتبال ایران و جهان. حالا شما دقت کنید ببینید از این به بعد، مثلا تا ده سال آینده، مسابقه‌ای را در دنیای فوتبال پیدا می‌کنید که تیمی در یک مسابقه دو بار موفق شود عقب‌افتادنش با دو گل را جبران کند؟ اگر هم کسی چنین موردی را در دو سه دهۀ اخیر فوتبال جهان به یاد دارد، یا از چنین موردی در کل تاریخ فوتبال خبر دارد، لطفا نگارندۀ کم‌اطلاع را نیز مطلع سازد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تعویض هایی که بلای جان پرسپولیس شد؛ کپی برداری اوسمار از روی دست یحیی

دیگر خبرها

  • نمایی بسیار زیبا و جذاب از امواج دریا (فیلم)
  • قابی‌زیبا از رهبرانقلاب درتجمع ضدصهیونیستی در کانادا
  • کشف نقوش صخره‌ای جدید در ورزقان
  • 7 دلیل که باید به قبرس شمالی سفر کنید
  • طبیعت قم در اردیبهشت زیبا
  • رخ نمایی فصل بهار در طبیعت روستای چوبر + فیلم
  • کشف نقوش صخره‌ای در منطقه تاریخی ورزقان
  • تصاویری زیبا از علاقه توله خرس قطبی به مادرش
  • پرسپولیس چه زیبا باخت/ برد آلومینیوم اراک در تاریخ فوتبال کم‌نظیر بود
  • کردستان، مهد هنر نازک کاری